در فاصله میان مطلب قبلی و مطلب فعلی من اولین حرکت مینیمالیستی خودم را زدم و آن هم دور ریختن تمام لباسهایی بود که یا کهنه و قدیمی بودند یا دوست نداشتم دیگر بپوشم و اینگونه شد که کمد لباسهایم خلوت و مرتب گشت.
خلوت و مرتب از صفات بارز مینیمالیسم است
اما اگه بخواهم درباره ریشه ها و پیدایش مینیمالیسم در جهان صحبت کنم لازمه که قبل از اون مینیمالیسم را یک بار تعریف کنیم.
مینیمالیسم چیست؟
ساده زیستی ، ساده گرایی ، زندگی ساده ، کمینه گرایی یاهر عبارت و معنای دیگه ای شبیه به اینا همشون یک مفهوم دارند اونم روشی داوطلبنامه برای ساده تر کردن و خلوت کردن دور اطراف و سبک زندگی است.
مینیمالیسم یا ساده گرایی نقطه مقابل مصرف گرایی می باشد ، اینکه بجای جمع کردن وسایل زیاد و بدون کاربرد همیشگی تنها لوازم و چیزهای ضروری زندگی را بخریم و نگه داریم.
در این زمونه، که همه جای شهر و تمام رسانه ها پر شده از تبلیغات ویروسی چیزهایی که خیلی هم مفید نیستند ، ملاک شادی و موفقیت خریدن و داشتن چیز های بیشتره، اینکه مینمالیستی فکر کنی و در خلاف جریان شنا کنی ، کاری سخت ولی در عین حال ارزشمند تر ، نه برای دیگری ، که برای خود فرد خواهد بود.
گاهی زندگی مینیمالیستی را همراه با فقر و سختی تعریف میکنند در حالی که اصلن اینطور نیست چرا که در عصر حاضر با وجود افرادی مثل بیل گیتس و مارک زاکربرگ و نگاهی به زندگی آنها می بینیم که چطور آنها با داشتن ثروت و سرمایه بسیار دارای شخصیت و ظاهری ساده و به دور از زرق و برق های امروزی هستند.
در عین حال مینیمال بودن به معنای خریدن چیزهای ارزان یا بی کیفیت نیست ، در صورتی که برای دوری از عادت خرید و خلوت نگه داشتن اطرافمان نیاز داریم اجناسی که میخریم دارای کیفیت و عمر طولانی باشند حتی اگر نیاز باشد پول بیشتری خرج شود.
کمتر ، اما بهتر less , but better
دایتر رمز
در نتیجه مینیمالیسم یعنی گول تبلیغات را نخوردن ، یعنی هوشمندانه زندگی کردن ، یعنی انتخاب های درست و عاقلانه داشتن ، یعنی دوری از تجمل گرایی و تمایل به ساده زیستی داشتن.
تاریخچه مینمالیسم
در مورد چگونگی و تاریخ شروع مینیمالیسم بحث بسیار است عده ای اعتقاد دارند مینیمالیسم همراه با مدرنیسم و از زمان استفاده از شیشه ، فولاد و بتن به وجود آمد ، دسته ای میگویند جنبش مینیمالیستی در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ ، زمانی که نقاشانی مانند دونالد جود و الکسورث کلی در آثار خود از اشکال هندسی ساده بگونه ای انتزاعی استفاده کردند شروع شد.
در ویکی پدیا آمده ، مینیمالیسم ابتدا یک مکتب هنری بود که زاییده فکر روسها بود و بعد از آن در اروپا و آمریکا وارد شد و به سرعت به یک جنبش هنری تبدیل شد ، برای آشنایی با جزئیات میتوانید نگاهی به اینجا بیندازید.
مینیمالیسم تنها در هنر نماند و به سرعت در سبک زندگی و شاخه های دیگر هنری و ادبیات گسترش پیدا کرد .
اما مینیمالیسم ریشه عمیق تری در شرق آسیا دارد ، ژاپنی ها هم بر اساس آموزه های ذن و هم بخاطر وجود زلزله های بسیار به گونه دیگر ساده زیستی را به فرهنگ خود تبدیل کرده اند.
ژاپنی ها بر این باورند که هرچه پول و زمان کمتری برای خرید و جمع آوری وسایل غیر ضروری در زندگی صرف کنید ، نظم و انضباط بیشتری در خانه شما و حتی در افکار و ذهن شما وجود خواهد داشت.
نتیجه گیری
مینیمالیسم از هنرهای تجسمی شکل گرفت به نقاشی راه یافت در ادبیات و موسیقی جلوه گر شد و در سبک زندگی رشد یافت و در معماری ، طراحی صنعتی ، گرافیک ،طراحی وب و مُد راه خود را ادامه خواهد داد.
شادی در سادگی نهفته است …
برای یک مینیمالیست راه واقعی خوشبختی این است که متوجه شود ، به دست آوردن همه چیزهایی که ما فکر می کنیم واقعا می خواهیم، هرگز ما را خوشحال نخواهد کرد.
برای خوشبختی و موفقیت پول و زمانتان را برای خرید و جمع کردن وسائل غیر ضروری صرف نکنید بلکه آنها را در راه سفر ، کسب تجربه و آموزش سرمایه گذاری کنید.
مینیمالیسم در کشور های مختلف بر اساس دلایل مختلف رواج پیدا کرد ولی دلیل مشترک در همه آنها حفظ شخصیت و داشتن آرامش در شرایط بحران اقتصادی یا جنگ است ، شرایطی که ما نیز چند سالی است درگیر آن هستیم و همچنان می بینیم که بسیاری هر روز در آشوب اند که در وانفسای گرانی چی بخرند ، چند تا بخرند ، در کدام صف بیستند و دارائیشان را چگونه در چشم دیگران فرو کنن.
سلام .
جالبه . ساده و در عین حال زیبا ….
آیا مینیمالیسم با مدیتیشن و آرامش ارتباط مستقیم و موثر دارد ؟
بله همه اینها به نوعی دارای یک دیدگاه و هدف مشترک هستند، که همان لذت بردن از کمترینهاست.