وقتی کتابها ، مقالات و مطالبی درباره زندگی مینیمال و مینیمالیسم را بخونی و دنبال کنی ، کم کم حس میکنی زندگیت فاصله زیادی از دنیای که اونها ازش حرف میزنن داره ، دنیای عجیبی که توش فقط یک پیرهن و شلوار داشته باشی ، یک بشقاب و لیوان ، تو خونت تلویزیون نباشه ، چندتا کتاب داشته باشی با یک تشک و بالش برای خوابیدن ، این تصویر را در ژاپن و یا در زندان ها شاید دیده باشید ولی آیا ما هم می توانیم اینگونه زندگی کنیم ؟ و آیا مدعیان زندگی مینیمال واقعن مینیمالیستند یا بیشتر ادای اون را در میارند؟

قبل از اینکه ادامه بدیم بهتر است نگاهی بکنیم به صحبت های مینیمالیست ها و تعاریفشون از زندگی مینیمال

کلمه مینیمالیسم یک معنی منفی برای بسیاری دارد. آن‌ها بر این باورند که مینیمالیست بودن به این معنی است که شما اشیا را قربانی می‌کنید. یعنی شما از تمام آنچه امروز در دنیای مدرن موجوده استفاده نمی‌کنید.
در حالی که ممکنه این تصور را برخی داشته باشد، اما اگر آن‌ها زمانی را برای یادگیری در مورد آنچه که مینیمالیسم واقعا است بگذارند، درک میکنند که می‌تواند زندگی آن‌ها را بهتر کنه

برایان گاردنر

زندگی مینیمالیستی به طور کامل قابل‌دستیابی است. خانواده من مدرک زنده هستند از خانواده ای معمولی چهار نفره که در حومه شهر زندگی میکردیم همانقدر که پول و کارت‌های اعتباری ما اجازه می‌داد. سپس، مینیمالیسم را پیدا کردیم. ما یک سبک زندگی آگاهانه را از زندگی با کمتر در آغوش گرفته‌ایم و هرگز به شیوه زندگی پیشین خود باز نخواهیم گشت. و ما را به عنوان مدرک زنده‌ای در نظر بگیرید که مینیمالیسم به طور کامل دست‌یافتنی است (و منحصر به فرد)برای هر کسی که به دنبال آن باشد.

جاشوا بکر

در هر صورت مینیمالیسم برای هر کسی یه شکلی داره و قرار هم نیست همه از روی هم کپی کنند بلکه خیلی بهتره که هرکس نسخه خاص خودش را تو زندگیش داشته باشه و با قوانین و شرایط دلخواهش مینیمال زندگی کنه.

زندگی مینیمالیستی قوانین غیر قابل تغییر یا الزامی نداره و مثل دین و مذهب نمیشه باهاش رفتار کرد ولی می بینیم که همچنان افراط و تفریط های مختلفی در اون وجود داره ، هم زندگی عجیب و فوق العاده ساده ژاپنی را می بینیم مثل روال سخت گیرانه فومیو ساساکی در کتاب “خداحافظ چیزها” و هم مدل امریکاییش که وسایلی کم ولی بسیار گران قیمت را نگه میدارند.

فومیو ساساکی - مینیمالیست ژاپنی

اگر بخواهیم مینیمالیسم را بطور کامل (مثل یک کپی و پِست) به زندگیِ ایرانی وارد کنیم شرایط کمی عجیب میشه چون خونه های ایرانی اغلب دارای مصالح سنگ و سرامیکند ، هم فصل سرد داریم و هم گرما ، نداشتن فرش یا موکت آزار دهنده است ، اغلب خانوادگی زندگی میکینم و مبلمان قسمتی جدانشدنی از آسایش در خانه است ، اغلب خودمان پخت و پز میکنیم و خیلی موارد دیگر باعث شده مدل زندگی مینیمال برای ما با نقاط دیگر دنیا متفاوت باشه ، شاید بگید میشود خیلی از وسایل را نداشت ولی فلسفه مینیمال کمتر داشتن و شاد تر زندگی کردنه ، قرار نیست زجر بکشیم و باید مواظب بود مینیمالیسم را با زندگی درویشانه ، راهب مسلکی و مُرتاض گونه اشتباه نگیرید.

خیلی ها وقتی از مینیمال صحبت میشه میگند : کم بخوریم ، هیچی نخریم ، هیچی نپوشیم ، خوب بگو بریم بمیریم !
در صورتی که اینطور نیست ، مینیمالیست ، خسیس نیست ، بلکه براساس نیاز خرید میکنه، برای کمک به محیط زیست از وسایل یکبار مصرف استفاده نمیکنه یا کمتر استفاده میکنه ، به تغییرات سریع مد اهمیت نمیده ، وسایل را براساس کاربردشون نگه میداره و نه برای خودنمایی و نمایش به دیگران ، یک مینیمالیست هوشمندانه خرید میکنه ، هوشمندانه پس انداز میکنه ، هوشمندانه ساده زندگی میکنه

خرید چیز جدیدی ، اغلب مارپیچ مصرفی را بوجود می آورد که منجر به خرید های بیشتر میشود

اثر دیدرو

شاید بازهم با خودتون بگید کمتر داشتن چطور میتونه منو شاد کنه ، اونم در زمونه ای که همه دنبال بیشتر هستند ،
کافی است تصور کنید داشتن ماشین بیشتر ، خونه بزرگتر ، پول بیشتر ، وسایل بیشتر و…
ولی داشتن ماشین بیشتر یعنی مصرف بنزین بیشتر ، آلودگی هوای بیشتر ، ترافیک بیشتر و عصبانیت بیشتر .
خونه بزرگتر برابر است با هزینه های شارژ و نگهداری بیشتر ، صرف زمان بیشتر برای تمیز کردن ، تنهایی بیشتر
پول بیشتر برابر است با کار بیشتر ، هزینه های بیشتر ، وام بیشتر ، بدهی بیشتر و نگرانی و استرس بیشتر
حالا اگر کمتر باشد بهتر نیست …

زندگی مینیمال یک سبک زندگی آگاهانه و اختیاری است ، که در آن کمتر داشتن راهی است برای شادتر بودن ، متمرکز بودن و زندگی را زندگی کردن و نه زنده ماندن.
سبک زندگی مینیمالیستی، می‌تواند ترسناک باشد ولی وقتی کوچک شروع کنید و کاری را که به نظر درست می‌رسد را انجام دهید آنگاه کم کم شما را به سمت ساده گرایی و شادکامی هدایت می‌کند.